به گزارش میراثآریا، در دوره قاجار و پیش از آن سفر حج آنقدر سختی داشت که خیلیها یکبار هم نمیتوانستند بروند؛ راه، دور بود و شرایط اقلیمی مسیر نامساعد و امنیت راه کم و سفر بسیار طولانی و پرخطر بود و رفت و برگشت بسته به اینکه از کدام مسیر باشد حدود ۵ ماه و گاهی بیش از ۶ ماه طول میکشید و خیلیها برای چنین شرایطی استطاعت جسمی نداشتند و چنین بود که هر سال در مکه حجگزاران ایرانی کم بودند و در نتیجه در سراسر ایران حاجی کم بود.
شرایط سفر حج هم بنا به روایت «میرزا محمدحسین فراهانی» در سفرنامهاش که به «سفرنامه مکه فراهانی» مشهور است، اینگونه بود: «حجاج ایرانی، اینها همهساله از ۸۰۰۰ الی۱۰۰۰ نفر[یکهزار تا ۸هزار نفر] به مکه میآیند... در این سال [۱۲۶۴ شمسی] از ایران به مکه معظمه، سه هزار و کسری آمده بودند؛ به این معنا [که] هشتصد نفر از راه شام آمد که پنجاه نفر از آنها از تشنگی و باد سام[باد سموم، باد گرم و خشک، گرمازدگی] مرده بودند و قریب یکصد نفر هم از راه جَبَل با لباس مبدل آمدند و یک هزار و دویست نفر از راه بوشهر و بندرعباس و بغداد آمده و از جده وارد شده، یک هزار و کسری هم از راه استانبول آمدند و از جده و یَنبُع[شهری نزدیک مدینه منوره] وارد شدند».
پس معلوم شد که عدهای در سفر حج جان به جانان تسلیم میکردند و البته یک نکته هم معلوم نشد؛ «راه جَبَل با لباس مبدل»!
عربستان امروزی تا اواخر دوره قاجار بخشی از امپراتوری عثمانی بود تا اینکه در جنگ جهانی اول حکومت عثمانی شکست خورد و سرزمین بزرگش تجزیه شد و کلی کشور عربی جدید روی نقشه خاورمیانه پدید آمد. معلوم است روابط ایرانی و عثمانی هم همیشه گرم و صمیمی نبود و گاهی راه حج بسته میشد و طول میکشید تا دوباره روابط حسنه شود یا قرارداد صلحی یا توافقی امضاء شود و راه باز شود. البته در بسیاری از قراردادهای میان ایران و عثمانی در دورههای مختلف تاریخی به موضوع حج و امنیت زائران توجه شده و معمولاً بندهایی از قراردادها به این موضوع اختصاص یافته است.
این روی کاغذ بود، اما در عمل امور مربوط به حج را به حاکمان محلی سپرده بودند که از عهده امنیت راهها برنمیآمدند و شگفت آنکه در سراسر مسیرهای منتهی به مکه معظمه اعراب بیاباننشینی هم بودند که به غارت و حتی کشتار زائران میپرداختند؛ بهویژه ایرانیها که عجم مینامیدند و شیعیان. و اینگونه بود که ایرانیها بهویژه در مسیر جَبَل که به «طریق جبل» مشهور بود با لباس مبدل سفر میکردند.
جَبَل یا «جَبَل شَمَر» نام حکومتی محلی بود که توسط «آلرشید» اداره میشد و بر نجد و مناطق شمالی عربستان سلطه داشت و داستانش این بود: «این دولت بهنوعی حافظ این منطقه بوده و خود تشکیلات خاصی برای همراهی مسافران داشته و هزینه آن را نیز از ایشان دریافت میکردهاند. با این حال، اعراب بدوی آن نواحی و گاهی نیروهای دولتی آلرشید به کاروان حجاج حمله کرده و به قتل و غارت آنان میپرداختند».
درباره مسیر جبل، «میرزا عبدالغفار نجمالدوله» روایت مفصلی دارد. وی مهندس و ریاضیدان و نقشهبردار دوره ناصری بود و در سفرنامهاش نوشته است: «رسم امیر جبل این است که همهساله قبل از موسم حج، شخصی را... میفرستد به نجف اشرف تا در پنجم ذیقعده حجاج را حرکت دهد و در چهارم ذیحجه وارد مکه معظمه نماید. و نظر به آنکه از میان عشایر مختلفه وحشیتر از خودشان، باید به سلامت عبور دهد و به همگی تعارفات بدهد[رشوه بدهد] از هر نفر شترسوار...
مبلغ پانزده تومان تخمینا میگیرد و اعراب را مطلقا نصف میگیرد و پیادگان حجاج از قدیم معاف بودهاند... ولی بر سر این قراردادها نمیایستد...
همهساله پیادگان بیچاره را دستدرازی میکنند... [کارگزار امیر جبل] در هر منزل[استراحتگاه مسیر] جمعی از پیادگان را... میطلبید و حکم میداد چند نفر از اعراب... با چماقهای قوی بر سر هر نفر میریختند و آن مظلوم را بیمحابا آن قدر میزدند که گاه میمرد! و آنچه ممکن بود از درهم و دینار وصول میکردند و حاجی جواد حملهدار[سردسته کاروان حج]، پسر حاجی عابد، تبعه دولت ایران در زیر چماق... شهید شد».
فتوای تحریم مسیر جَبَل و عاقبت کار
مشکلات راه جبل بیش از اینها بود و به حدی بود که در برخی از سالها علمای ایران سفر حج از آن مسیر را حرام اعلام میکردند؛ از جمله «شیخ فضلالله نوری» که در سفر حج از راه جبل بازگشته بود و حکم به تحریم این مسیر داد: «رفتن در این صحراهای موحشه[ترسناک، هولناک] و این بیابانهای بیپایان با این اعراب خونخوار و دشمنان بیشمار، عقلا و شرعا غیر جائز و حرام است». این حکم با این توضیح بود که: «آلرشید در سنوات سابقه[سالهای گذشته] در مقام حفظ حاج[حجاج] برآمده با استعداد تمام حمل حاج مینمودند... حال خود امیر خائن[شده است] و ابدا در مقام حفظ و حراست حاج نیست. خدای میداند که چه قدر از حاج، امسال از بیحفظی[بیمراقبتی و ناامنی] تلف شدند».
علاوهبر آن «ملا محمد فاضل شربیانی» از مراجع عظام نیز چنین حکم داد: «بالصراحه میگویم که حرام است از وجوه عدیده [بهدلایل مختلف]، بهمرتبهای که[تا حدی که] اگر راه، منحصر به همین راه جبل باشد تکلیف حج ساقط است، شخص واجبالحج نمیشود».
عاقبتِ کار نیز چنین روایت شده است: «حکومت آلرشید انواع هتکحرمت و اذیت بهعمل میآوردند، تا علامه کبیر زعیم شهید شیخ فضلالله نوری مشرف شدند و در راه به ایشان از انواع ایذاء و اذیت رسید. بعد از مراجعت آنچه دیده بودند به حضرت آیةالله شربیانی اخبار نمودند[خبر دادند]. پس حکم صادر شد به تحریم طریق مذکور و علمای عصر نیز به ایشان تأسی کردند تا آنکه شر آلرشید زایل و از امارت نازل گشتند[حکومتشان از بین رفت]».
ماجرای دشواریهای مسیر حج در سفرنامههای متعددی در دوره قاجار آمده و اتفاقات عجیب و غریبی روایت شده است. در اشعار شاعران این دوره و پیش از آن نیز به مصائب سفر حج از مسیرهای ناامن اشارات مفصلی شده است و در میان اشعار، از همه مشهورتر نزد مردمان قدیم اینکه:
چه خوش بُد[بود] کعبه گر رفتن نمیداشت
چو رفتن داشت برگشتن نمیداشت
انتهای پیام/